چه زود طي شد...... يك بهار ..... يك تابستان چهارماههِ... پاييزه شش ماههِ...... و زمستان چهار ماهِه....
آخرين بار كه من از ته دل خنديدم علتش پول نبود
انعكاس جوك هر روز نبود
علتش چهره ژوليده يك دلقك گيج
يا زمين خوردن يك كور نبود
من به من خنديدم
كه چونان دلقك گيج، پاى مى لنگانم
نقش يك خنده به صورت دارم و دلم غمگين است...........